سامسام، تا این لحظه: 12 سال و 26 روز سن داره

مامانی و گل پسرش

واکسن زدیم

سلام همه زندگی من الان تو خواب نازی که من میتونم برات بنویسم این چند روزه همش ذهنم درگیره دزدا بوده و برای همین گفتم تا دزدا پیدا نشدن تولدتو نمیگیرم ولی با اصرار بابایی و بقیه دوستان قراره 5شنبه 29 فروردین برات جشنتو برگزار کنیم و چون خونمون کوچیکه و ظرفیت مهمونا رو نداره قراره با اجازه صاحب خانه محترم که به بابایی و شما خیلی ارادت داره توی پارکینگ تولد میگیریم هورا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا خوبه قراره تولدتو بگیرم اینقدر وسواس دارم اگه دومادیت بود .............. برای انتخاب یه تم قشنگ یک هفتس ذهنم درگیره بالاخره حیوانات جنگل و انتخاب کردم امروز هم با بابایی میخوایم بریم خرید تا یه لباس خوشکل برای تولدت بگیریم آخه ...
20 فروردين 1392

دزد اومده دزد

چشمتون روز بد نبینه شنبه شب 10 فروردین ساعت 8.15 از خونه زدیم بیرون تا با خاله تکتم اینا بریم میلاد نور یه چرخی زدیم و ساعت 11.30 برگشتیم خونه که تا در آسانسورو باز کردم دیدم در خونه ما و خاله شکوفه اینا شکسته بله درست توی این فاصله که ما نبودی و همسایه بغلی هم مسافرت بودن و طبقه بالا هم خونه نبودن 3 تا جوون که نه بهتره بگم حیوون 17-18 ساله از تیر چراغ برق جلوی خونه کشیدن بالا در واحدا رو شکوندن و دزدی کردن از خونه ما لپ تاب و نزدیک 800 هزارتومان پول نقد که 300 تومنش عیدی اولین سال پسر گلم بود دوربین فیلمبرداری که به خاطر تولد عزیزم گرفته بودم تا لحظات زندگی قشنگ پسرمو ثبت کنم و متاسفانه توی این یک سال هرچی فیلم گرفته بودم تو حافظه د...
12 فروردين 1392

اولین نوروز

عیدتون مبارککککککککککککککککککککککککککککککککککک میدونم که 12 روز تاخیر داریم ولی همش دلیل داره توضیح میدم همونطور که قبلا هم گفتم روز 29 اسفند ساعت 2.5 ظهر به سمت مشهد رفتیم تا عید رو در کنار خونواده پدری باشیم اما قبلش در کنار سفره هفت سینمون که اولین هفت سین پسرم بود چند تا عکس یادگاری گرفتیم: پسرک شیطون مامانی که تا روی میز گذاشتیمش رفت سراغ سنجد ما سه نفر بعد از عکاسی رفتیم فرودگاه و به مشهد روانه شدیم تا روز یکشنبه 4 فروردین هم در مشهد کلی خوش گذروندیم عیدی گرفتیم و البته که آتیش سوزوندیم اونم از نوع حسابیش هیچ جایی از نگاه تیزبین پسرکم دور نمود و البته که همه عاشق نفس مامان ...
12 فروردين 1392
1